کیمیای روح

رنگین کمان عشق دوباره طلوع کن

کیمیای روح

رنگین کمان عشق دوباره طلوع کن

به اعتقاد ابوبکر و صولت فاروق-انوری

اوحدالدین محمد ابن محمد ( یا ابن اسحاق) شاعر و دانشمند ایرانی قرن ششم هجری است. وی از بسیاری از معلومات متداول زمان خود از قبیل منطق ، موسیقی، ریاضی و نجوم بهره داشت. ابتدا مداح سلطان سنجر بود و پس از مرگ او و استیلای ترکان غز بر خراسان به ستایش امرا و سفرای بلاد مختلف مشغول شد، ولی در اواخر عمر زهد پیشه کرد و از ملازمت سلاطین کناره گرفت. در تاریخ وفات او بین مورخان اختلاف است ولی به احتمال قوی حدود سال ۵۸۳ هجری قمری در گذشته است.

 

ادامه مطلب ...

چون عمر شیدای آن معشوق شد-مولانا

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت. وی در سال ۶۷۲ هجری قمری در قونیه وفات یافت. از آثار او می‌توان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد.

 مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود

چون محمد یافت آن ملک و نعیم

قرص مه را کرد او در دم دو نیم

چون ابوبکر آیت توفیق شد

با چنان شه صاحب و صدیق شد

چون عمر شیدای آن معشوق شد

حق و باطل را چو دل فاروق شد

چونک عثمان آن عیان را عین گشت

نور فایض بود و ذی النورین گشت

چون ز رویش مرتضی شد درفشان

گشت او شیر خدا در مرج جان

چون جنید از جند او دید آن مدد

خود مقاماتش فزون شد از عدد

بایزید اندر مزیدش راه دید

نام قطب العارفین از حق شنید

چونک کرخی کرخ او را شد حرس

شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس

پور ادهم مرکب آن سو راند شاد

گشت او سلطان سلطانان داد

وان شقیق از شق آن راه شگرف

گشت او خورشید رای و تیز طرف

فاروق، میان حق و باطل فرق می‌اندیشید-مولانا

 مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت. وی در سال ۶۷۲ هجری قمری در قونیه وفات یافت. از آثار او می‌توان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد.

مولانا » مجالس سبعه » المجلس السادس » مناجات

  ادامه مطلب ...

فاروق به عدل محترم بود- امیرخسرو دهلوی

 امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » 

بخش ۴ - در طیران آن سیمرغ قاف قران سوی سواد ما زاغ با طاوس سدره یمد لله ظلها علینا

امیرخسرو دهلوی عارف و شاعر بزرگ پارسی‌گوی هند در سال ۶۵۱ هجری قمری در دهلی متولد شد. ( با استناد به این بیت منتسب به او سال تولد وی ۶۵۲ است:

پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی از موسیقی نیز بهرمند بوده و از موسیقیدانان مشهور زمان خود به شمار می‌رفته است. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. علاوه بر آن خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز استقبال کرده و آن را جواب گفته است. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.

بوبکر بغار هم قدم بود

فاروق به عدل محترم بود

و آن حرف کش جریده پرداز

با خازن علم بود هم راز

هر چار چو هشت باغ بودند

پروانهٔ یک چراغ بودند

کجاست حضرت فاروق و تازیانه سخت

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شماره 76

محمد صادق پسر حاجی میرزا حسین فراهانی (زادهٔ ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ هجری شمسی در گازران از توابع شهرستان خنداب در استان مرکزی- درگذشتهٔ ۱۲۹۶ هجری شمسی) ملقب به «ادیب الممالک فراهانی» و «امیرالشعرا»، و متخلص به «امیری» شاعر، ادیب و روزنامه‌نگار دوره مشروطه است.

عمر کجاست که بیند فسوس در اسلام           علی کجاست که بیند جهود در خیبر

عمر کجاست که بیند دراز دستان را                 کشیده تا بکجا پای از گلیم بدر

کجاست حضرت فاروق و تازیانه سخت              برای خواندن معروف و راندن منکر

کجاست حشمت صدیق و آنهمه شوکت           که خلق را سوی ایمان کشید بار دگر

 

ادامه مطلب ...